برای مبارک و هم‌خیمه‌ای‌هایش

 بهانه‌ی انتشار این کتاب کوچک، عروسک‌هایی هستند که گویا میان خواب و رویا، از جایی در عدم، خواستند که هست شوند و جایی، خانه‌ای ثابت و از آنِ خویشتن داشته باشند. خانه‌موزه‌ی خیمه‌شب‌بازی چنین سامان یافت. عروسک‌هایی که هر یک در گوشه‌ای از این شهر رها و گم شده بودند. با سر و صورت خاکی و لباس‌هایی فرسوده و پاره. سالیان درازی بود که در کنج صندوق‌ها خاک می‌خوردند و از یاد رفته بودند. درِ هر صندوقی که گشوده می‌شد، نخست، نوری شدید بود که دیدگان عروسک‌ها فراموش کرده بودند. صورت و تنشان، از خاک زدوده شد. پارگی پیراهنشان تعمیر شد و دوباره بر و رویی یافتند و باز از میان نخ‌ها، دست و پایی تکان دادند و سر و گردن، به سخن و رقص درآمد و کیست که دلبری مبارک و طیاره خانم، پهلوان کچل و پهلوان پنبه را ببیند و دل به قصه ندهد و دلش نخواهد شال و کلاه کند برای رفتن به عروسی پسر شاه سلیم.

عروسک‌ها به دنیا آمده‌اند تا کسانی در پشت خیمه، ورای آن‌چه ما می‌بینیم، صدایشان باشند و به آن‌ها جان بخشند.

حالا چند سالی از خانه‌دار شدن عروسک‌ها می‌گذرد. میان قاب‌های طلایی ثابت شده‌اند، یا زیر نور لامپ‌های طبقات مختلف نشسته‌اند و چشم به راه آن‌ها که دوستشان می‌دارند. بچه‌ها یا آدم بزرگ‌هایی که به دیدنشان ذوق کنند و دلشان بخواهد آن‌ها را هنگام بازی در نمایش، میان هیاهوی طبالچی و مطرب تنبک‌نواز ببینند و قلبشان انباشته از شادی شنیدن قصه‌ای نو شود که گرچه مکرر و قدیمی است، باز گوش، میل به شنیدن و چشم رغبت تماشا دارد.

خانه‌موزه‌ی خیمه‌شب‌بازی، به همت علاقه‌مندانی که فرهنگ و هنر این سرزمین، دغدغه‌ی جدی آن‌هاست، بنا شده است. شکل‌گیری یک موزه‌ی خصوصی، بدون پشتوانه یا حامیان مالی، تصمیم و عملی بس دشوار بوده که بانیان آن مصمم به انجامش بوده‌اند. باید گفت هنری چون سینما، به دلیل حضور چهره‌های شناخته‌شده و گردش مالی فراوان‌تر آن، نسبت به هنرهای دیگر، حامیان بیشتری دارد و البته که هنری کهن چون خیمه‌شب‌بازی با وجود پیشینه‌ی آن، که به قرون چهارم و پنجم و زمان بهرام گور می‌رسد، با تمام شناسنامه‌ی پُروپیمانش که در پژوهش‌ها و کتاب‌هایی از نویسندگان معتبری چون صادق هدایت و بهرام بیضایی نیز درباره‌اش، سخن رفته است، مهجور و کم‌مخاطب است. اما این هنر در این مسیر دشوار، هنوز مانده است. حتی پس از سال‌های ابتدایی انقلاب که در محاق و تعطیلی اجباری قرار داشت، با پشتکار دوست‌داران هنر نمایش و به‌خصوص اهالی هنر عروسکی و خیمه‌شب‌بازی، جان و برخاستی دوباره گرفت.

از ابتدای شکل‌گیری خانه‌موزه‌ی خیمه‌شب‌بازی، تلاش فراوانی صورت گرفت که اتومبیلی سیار و تجهیزشده، که مناسب و مخصوص اجرای خیمه‌شب‌بازی باشد، برای موزه تهیه شود. این مهم با پشتیبانی و هم‌دلی مدیر منطقه‌ی آزاد چابهار، دکتر عبدالرحیم کردی، از رویا به واقعیت پیوست و پس از اجرای بیش از 300 اجرا از چابهار تا دشتیاری و بازگرداندن ماشین به منطقه‌ی آزاد، در گام دوم، به همت شخصی سیاوش ستاری ماشینی خریداری شد که کیلومترها این سرزمین را درنوردید و سپس مجموعه‌ی «کرمان خودرو» بنا به مسئولیت اجتماعی و در قبال تعهد موزه نسبت به بیش از 100 اجرای آموزشی یک دستگاه کِی‌اِم‌سی در اختیار خانه‌موزه‌ی خیمه‌شب‌بازی گذاشت.

باید گفت مسئولان این موزه، پیش‌تر، یعنی از ابتدا تاکنون، اجرای نمایش در سرتاسر ایران و به‌خصوص مناطق دوردست‌تر و کم‌برخوردار را ازجمله تکالیف خود در مسئولیت اجتماعی تعریف کرده‌اند. اجرای بیش از ۳۰۰ نمایش خیمه‌شب‌بازی در دورترین روستاهای استان سیستان و بلوچستان، یا شهرستان‌هایی در استان اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد، در راستای همین فعالیت‌های اجتماعی تعریف می‌شود.

این کتاب، هم‌زمان با روز موزه که در تقویم ایران، ۲۹ اردیبهشت تعریف شده، منتشر می‌شود. اهتمام برای انتشار نخستین کتاب این خانه‌موزه، در چنین روز پراهمیتی، توجه به نفس این نام‌گذاری‌ها در تقویم این سرزمین است تا به یاد آوریم که موزه‌های دنیا، نه جایی مرده و بی‌تحرک، که تاریخی سترگ از گذشته‌ای است که تا امروز و فردا، نسل به نسل با ما پیش خواهد آمد و آن‌چه در موزه‌هاست، تنها با بی‌توجهی ماست که می‌تواند فراموش و نابود شود. هنر خیمه‌شب‌بازی مهم است، چون می‌شود گفت دیگر هیچ‌یک از اساتید قدیمی این هنر زنده نیستند. آن‌ها در حالی این جهان را ترک کرده‌اند، که به آن اندازه که شایسته‌شان‌ بوده، قدر  ندیده‌اند. خیمه‌شب‌بازی هنری مردمی بوده که در کوچه و خیابان، در عروسی و ختنه‌سوران و هر مجلس شادمانه‌ی دیگری، بخشی جدایی‌ناپذیر از خوشحالی این مردم بوده است.

مردم معمولی این هنر را دوست داشته‌اند، چون بخشی از حال‌وروز زندگانی خود آنان بوده و مهم‌تر آن‌که زبان مبارک، آن‌جا که به نقد و نقادی، تیز و تند می‌شده، زبان مطالبه‌گر همین مردم بوده که از صفیر و سوتک مبارک شنیده می‌شده است. خیمه‌شب‌بازی زنده است، چون هنری ساده، بی‌ریا و مطابق زندگی‌هایی است که می‌شناسیم.

نخستین جشنواره‌ی خیمه‌شب‌بازی، به ‌کوشش خانه‌موزه‌ی خیمه‌شب‌بازی ایران، با همین نگاه ویژه و مانا برگزار می‌شود.

Submitted by manacultureforum on

 بهانه‌ی انتشار این کتاب کوچک، عروسک‌هایی هستند که گویا میان خواب و رویا، از جایی در عدم، خواستند که هست شوند و جایی، خانه‌ای ثابت و از آنِ خویشتن داشته باشند. خانه‌موزه‌ی خیمه‌شب‌بازی چنین سامان یافت. عروسک‌هایی که هر یک در گوشه‌ای از این شهر رها و گم شده بودند. با سر و صورت خاکی و لباس‌هایی فرسوده و پاره. سالیان درازی بود که در کنج صندوق‌ها خاک می‌خوردند و از یاد رفته بودند. درِ هر صندوقی که گشوده می‌شد، نخست، نوری شدید بود که دیدگان عروسک‌ها فراموش کرده بودند. صورت و تنشان، از خاک زدوده شد. پارگی پیراهنشان تعمیر شد و دوباره بر و رویی یافتند و باز از میان نخ‌ها، دست و پایی تکان دادند و سر و گردن، به سخن و رقص درآمد و کیست که دلبری مبارک و طیاره خانم، پهلوان کچل و پهلوان پنبه را ببیند و دل به قصه ندهد و دلش نخواهد شال و کلاه کند برای رفتن به عروسی پسر شاه سلیم.

عروسک‌ها به دنیا آمده‌اند تا کسانی در پشت خیمه، ورای آن‌چه ما می‌بینیم، صدایشان باشند و به آن‌ها جان بخشند.

حالا چند سالی از خانه‌دار شدن عروسک‌ها می‌گذرد. میان قاب‌های طلایی ثابت شده‌اند، یا زیر نور لامپ‌های طبقات مختلف نشسته‌اند و چشم به راه آن‌ها که دوستشان می‌دارند. بچه‌ها یا آدم بزرگ‌هایی که به دیدنشان ذوق کنند و دلشان بخواهد آن‌ها را هنگام بازی در نمایش، میان هیاهوی طبالچی و مطرب تنبک‌نواز ببینند و قلبشان انباشته از شادی شنیدن قصه‌ای نو شود که گرچه مکرر و قدیمی است، باز گوش، میل به شنیدن و چشم رغبت تماشا دارد.

خانه‌موزه‌ی خیمه‌شب‌بازی، به همت علاقه‌مندانی که فرهنگ و هنر این سرزمین، دغدغه‌ی جدی آن‌هاست، بنا شده است. شکل‌گیری یک موزه‌ی خصوصی، بدون پشتوانه یا حامیان مالی، تصمیم و عملی بس دشوار بوده که بانیان آن مصمم به انجامش بوده‌اند. باید گفت هنری چون سینما، به دلیل حضور چهره‌های شناخته‌شده و گردش مالی فراوان‌تر آن، نسبت به هنرهای دیگر، حامیان بیشتری دارد و البته که هنری کهن چون خیمه‌شب‌بازی با وجود پیشینه‌ی آن، که به قرون چهارم و پنجم و زمان بهرام گور می‌رسد، با تمام شناسنامه‌ی پُروپیمانش که در پژوهش‌ها و کتاب‌هایی از نویسندگان معتبری چون صادق هدایت و بهرام بیضایی نیز درباره‌اش، سخن رفته است، مهجور و کم‌مخاطب است. اما این هنر در این مسیر دشوار، هنوز مانده است. حتی پس از سال‌های ابتدایی انقلاب که در محاق و تعطیلی اجباری قرار داشت، با پشتکار دوست‌داران هنر نمایش و به‌خصوص اهالی هنر عروسکی و خیمه‌شب‌بازی، جان و برخاستی دوباره گرفت.

از ابتدای شکل‌گیری خانه‌موزه‌ی خیمه‌شب‌بازی، تلاش فراوانی صورت گرفت که اتومبیلی سیار و تجهیزشده، که مناسب و مخصوص اجرای خیمه‌شب‌بازی باشد، برای موزه تهیه شود. این مهم با پشتیبانی و هم‌دلی مدیر منطقه‌ی آزاد چابهار، دکتر عبدالرحیم کردی، از رویا به واقعیت پیوست و پس از اجرای بیش از 300 اجرا از چابهار تا دشتیاری و بازگرداندن ماشین به منطقه‌ی آزاد، در گام دوم، به همت شخصی سیاوش ستاری ماشینی خریداری شد که کیلومترها این سرزمین را درنوردید و سپس مجموعه‌ی «کرمان خودرو» بنا به مسئولیت اجتماعی و در قبال تعهد موزه نسبت به بیش از 100 اجرای آموزشی یک دستگاه کِی‌اِم‌سی در اختیار خانه‌موزه‌ی خیمه‌شب‌بازی گذاشت.

باید گفت مسئولان این موزه، پیش‌تر، یعنی از ابتدا تاکنون، اجرای نمایش در سرتاسر ایران و به‌خصوص مناطق دوردست‌تر و کم‌برخوردار را ازجمله تکالیف خود در مسئولیت اجتماعی تعریف کرده‌اند. اجرای بیش از ۳۰۰ نمایش خیمه‌شب‌بازی در دورترین روستاهای استان سیستان و بلوچستان، یا شهرستان‌هایی در استان اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد، در راستای همین فعالیت‌های اجتماعی تعریف می‌شود.

این کتاب، هم‌زمان با روز موزه که در تقویم ایران، ۲۹ اردیبهشت تعریف شده، منتشر می‌شود. اهتمام برای انتشار نخستین کتاب این خانه‌موزه، در چنین روز پراهمیتی، توجه به نفس این نام‌گذاری‌ها در تقویم این سرزمین است تا به یاد آوریم که موزه‌های دنیا، نه جایی مرده و بی‌تحرک، که تاریخی سترگ از گذشته‌ای است که تا امروز و فردا، نسل به نسل با ما پیش خواهد آمد و آن‌چه در موزه‌هاست، تنها با بی‌توجهی ماست که می‌تواند فراموش و نابود شود. هنر خیمه‌شب‌بازی مهم است، چون می‌شود گفت دیگر هیچ‌یک از اساتید قدیمی این هنر زنده نیستند. آن‌ها در حالی این جهان را ترک کرده‌اند، که به آن اندازه که شایسته‌شان‌ بوده، قدر  ندیده‌اند. خیمه‌شب‌بازی هنری مردمی بوده که در کوچه و خیابان، در عروسی و ختنه‌سوران و هر مجلس شادمانه‌ی دیگری، بخشی جدایی‌ناپذیر از خوشحالی این مردم بوده است.

مردم معمولی این هنر را دوست داشته‌اند، چون بخشی از حال‌وروز زندگانی خود آنان بوده و مهم‌تر آن‌که زبان مبارک، آن‌جا که به نقد و نقادی، تیز و تند می‌شده، زبان مطالبه‌گر همین مردم بوده که از صفیر و سوتک مبارک شنیده می‌شده است. خیمه‌شب‌بازی زنده است، چون هنری ساده، بی‌ریا و مطابق زندگی‌هایی است که می‌شناسیم.

نخستین جشنواره‌ی خیمه‌شب‌بازی، به ‌کوشش خانه‌موزه‌ی خیمه‌شب‌بازی ایران، با همین نگاه ویژه و مانا برگزار می‌شود.